رزق مقدّر ومقسوم است ورزاق خداست.رزقمان هنر مانیست وحرص وتقلای ما آن را
زیاد نخواهد کرد.
مرحوم دولابی رحمه الله علیه
میآیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
دستی به رویت میکشد، یک دست بر گیسوی تو
نه بر نمیدارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو
هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
باز، ای محمد! میرسی، این بار با نام علی
یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق بادهات
از مستی لبهای تو میخانه شد سجادهات
یک دم علی گل میکند در آن لباس سادهات
یک دم محمد میرسد با زلف تاب افتادهات
میآید از در مصطفی امشب که مستم با علی!
حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی!
تسبیح زیبایت دل روح الامین را میبرد
آن قد و بالایت دل اهل زمین را میبرد
ناز قدم هایت دل سلطان دین را میبرد
موج نگاهت کشتی اهل یقین را میبرد
غرقند قایقهای ما در بهت اقیانوس تو
بال ملک میسوزد از «یا نور و یا قدوس» تو
وقتی رجز خوان میشوی، انگار حیدر میرسد
یک لافتای دیگر از نسل علی سر میرسد
ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر میرسد ـ
پیش تو میلرزد زمین، گویی که محشر میرسد
صف میکشد یک شهر تا شاید تماشایت کند
مه میرسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند
شهزاده! دل را میبری از شهر با یک گوشه لب
ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی، یا للعجب!
چشم انتظارت کوچهها، ای ماه زیبای عرب!
صبح یتیمان میرسد تا میرسی تو نیمه شب
دستان تو میراثی ست از دست کریم مجتبی
اصلاً تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا
تا پردههای خیمه را ماه جوان وا میکنی
هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا میکنی
با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا میکنی
از او چه میخواهی؟ چرا این پا و آن پا میکنی؟
ای کربلایی این تو و این لحظهی دلخواه تو
ای شیر مست هاشمی این جاست جولانگاه تو
میخواستت در خاک و خون اصلاً خدای کربلا
اصلاً سرشتت از گِلی خونین برای کربلا
تا باز باشی بهترین، در روضههای کربلا
اما در این توفان امان از ناخدای کربلا
با خواهش چشمان تو تا اذن میدان میدهد
با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان میدهد
قاسم صرافان
راز چفیه رهبر انقلاب از نگاه سرلشکر فیروزآبادی
در حاشیه دیداری که سرداران نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس با سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی داشتند، سرلشکر فیروزآبادی در پاسخ به جوانی که چفیه وی را طلب کرد، گفت: «مقام معظم رهبری به خاطر برکت ولایت چفیه خود را به عنوان تبرک هدیه دهند؛ چفیه آقا پر از نورانیت و برکت است».
مقام معظم رهبری خورشیدی است که قافله انقلاب از نور ولایت ایشان راه را از بیراهه تشخیص میدهد؛ ایشان گاهی از روی محبت دست روی سر فردی میکشند؛ گاهی انگشتر خود را میبخشند و گاهی چفیهای که بر شانههایشان دارند را به طالب آن چفیه هدیه میدهند.
چفیه آقا مثل یک راز جذاب است که شاید هنوز کسی نتوانسته به آن راز دست پیدا کند و هر کسی زرنگتر باشد، میتواند در مجلسی که آقا حضور دارند، چفیه ایشان را به عنوان تبرک بگیرد و تا آخر عمر آن را بر گردن خود بیندازد و با افتخار به همه بگوید که این چفیه از روی شانههای آقا برداشته شده و به دست من رسیده است.
کسانی که تا به حال به محضر آقا شرفیاب شدهاند، شاهد بودهاند که هر بار که کسی چفیه آقا را طلب کرده، ایشان با رضایت کامل به یکی از همراهان فرمودند «این چفیه را از شانه من بردارید و بدهید به ایشان».
شانههای ایشان هیچ وقت خالی از چفیه نبوده، شاید این تکّه پارچه نمادی از دفاع مقدّس است؛ شاید علامت حمایت از مظلومان فلسطین و شاید نشان وحدت امت اسلامی است.
خیلی از بسیجیان شانههای خود با چفیه مزین میکنند و سرلشکر فیروزآبادی یکی از همان بسیجیانی است همیشه چفیهای را بر شانههایش میگذارد و آن را جزو لباس خود میداند.
در حاشیه دیداری که سرداران، امیران سپاه، ارتش و نیروی انتظامی و مسئولان ستاد بزرگداشت سیامین سالگرد دفاع مقدس با سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح داشتند، یکی از جوانان حاضر خود را به سرلشکر فیروزآبادی رساند و از وی چفیهای را که بر دوشش بود، طلب کرد.
سرلشکر فیروزآبادی دست خود را بر چفیهاش کشید و گفت: «مقام معظم رهبری به خاطر برکت ولایت چفیه خود را به عنوان تبرک هدیه دهند؛ چفیه مقام معظم رهبری پر از نورانیت و برکت است؛ من یک بسیجی و سرباز هستم و چفیه جزو لباس من است. من نباید چفیه قلابی به مردم بدهم».
بر آستان والای آیت الله خامنهای ریاست جمهوری اسلامی محبوب و امام خمینی بزرگوار تهران تقدیم و توفیق روزافروز ایشان و امام امت و رزمندگان اسلام را شب و روز به دعا مسئلت مینمایم.
رشگم آید که تو حیدر بابا
بوسی آن دست که خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
که خدا بوسد از او دست راست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یک دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محکم
با امامی که ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
کو نگاهیش به (حیدربابا) ست
تبریز- دوازدهم ذیالحجه/ 1704 هجری قمری مطابق هفدهم امرداد /1366 شمسی
سیدمحمدحسین شهریار (در هشتاد و دو سالگی)
إنّ الْجاهِلَ مَنْ عَصَی اللهَ وَإنْ کانَ جَمیلَ الْمَنْظَرِ عَظیمَ الْخَطَرِ.
نادان کسی است که خدا را نافرمانی کند هرچند خوشسیما و بلندپایه باشد.
زیارت عاشورا، یادگاری از آیةالله عبدالکریم حق شناس(ره)
آنچه می خواهم بگویم مهمترین یادگار زندگی من از درک محضر ایشان است که در این مختصر به اطلاع شما عزیزان می رسانم و آن در باب ختم زیارت عاشوراست .
ایشان می فرمودند :
شما چهل روز زیارت عاشورا بخوانید و در آن چهل روز مراقبت شدید نفس را عهده دار باشید؛ هر حاجتی که از خدا بخواهید به شما داده می شود و اگر از خدا حاجتتان را نگرفتید، بیایید که من برای شما حاجتتان را از خدا می گیرم و من ضامن آن هستم .
در این مختصر نه در این حد و اندازه هستم که کلام استاد را شرح دهم و نه توانایی آن را دارم که چیزی به زبان بیاورم چرا که خیلی دلم گرفته و غمگینم . ذخیره های الهی یکی پس از دیگری می روند.
اما طریقه ختم زیارت عاشورا در چهل روز از زبان حضرت استاد آیت الله حقشناس به شرح زیر است:
مقدمه زیارت باید به شرح زیر به جا آورده شود:
1- صد مرتبه تکبیر .
2- لعن و سلام زیارت (اللهم العن اول ظالم ... ، السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی...) هر کدام یک مرتبه .
3- زیارت عاشور از اول تا ابتدای صد لعن یک مرتبه .
4- دو رکعت نماز هدیه به ابا عبدالله الحسین علیه السلام .
5- صد مرتبه تکبیر .
و پس از انجام مقدمه شروع به خواندن زیارت مینمایید به شرح زیر:
1- خواندن زیارت عاشورا از ابتدا تا انتها به همراه صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام .
2- دو رکعت نماز آخر زیارت عاشورا که این دو رکعت نماز جزء زیارت است .
اما لازم است که نکات زیر در این اربعین حتما رعایت شود:
1- ایشان میفرمودند: در طول این چهل روز برای سلامتی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه صدقه بدهید.
2- ایشان تاکید زیادی داشتند که در طول این چهل روز میبایست مراقبه اعمال صورت بگیرد. یعنی واجبات انجام گرفته و محرمات ترک گردد. گریههای آیت الله حقشناس وقتی از گناه صحبت میکردند و با لفظ زیبای «ببین داداش جون» جوانان را به دوری از گناه توصیه میکردند؛ همراه با این جمله بود که گناه باعث عدم استجابت دعاست .
3- ایشان میفرمودند: در طول چهل روز کسی جز اهل منزل از انجام زیارت عاشورا توسط شما مطلع نگردد. زیارت را مخفیانه بخوانید تا کسی مطلع نگردد و این سفارش استاد، نکاتی داشت که در این مختصر نمیگنجد .
4- به یاد دارم که ایشان تاکید میکردند که مابین انجام زیارت عاشورا صحبتی صورت نگیرد. از آنجایی که انجام اعمال زیارت با اوصاف فوق حدود یک ساعت و نیم به طول میانجامد ایشان تاکید داشتند مابین زیارت صحبتی نشود البته ناگفته نماند که این مطلب را ایشان شرط صحت نمیدانستند لکن بر این مطلب تاکید میکردند و خاطرهای را نیز نقل میکردند که یادش بخیر ... .
5- میفرمودند: بین طلوع و غروب آفتاب زمان انجام عمل است و تاکید میکردند روز چهارشنبه به عنوان یوم الشروع انتخاب شود البته حجة الاسلام والمسلمین جاودان میفرمودند اگر چهارشنبه هم نشد اشکالی ندارد ولی چه بهتر است که چهارشنبه به عنوان یوم الشروع انتخاب شود.
6- البته برای بانوان هم که در طول یک چلّه ممکن است دارای عذر شرعی باشند نیز دستور میدادند که باید برای ایام دارای عذر، نائب گرفته تا از جانب ایشان زیارت را ادامه دهد .
به نقل از یکی از شاگردان اقا حق شناس
آری عاشقان حضرت حق، پیوسته انتظار میکشند که وقت شب فرا رسد و پرده ظلمت شب بین آنان و دیگران حائل گردد تا خلوتخانه اُنس با حضرت معبود تشکیل دهند.
خداوند مهربان به تمامی بندگان خود نظر لطف فراوانی دارد تا آنجا که به بنده خود میگوید:
«بنده من! نماز شب بخوان که آن یازده رکعت است».
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! خستهام نمیتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم.
بنده من! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوان.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! خستهام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
بنده من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! سه رکعت زیاد است.
بنده من! فقط یک رکعت نماز وَتر را بخوان.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! امروز خیلی خسته شدهام آیا راه دیگری ندارد؟
بنده من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان بکن و بگو یا الله.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد!.
بنده من! همانجا که دراز کشیدهای تیمم کن و بگو یا الله.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! هوا سرد است و نمیتوانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم.
بنده من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب میکنیم.
اما بنده اعتنای نمیکند و میخوابد.
پس خداوند به ملائکه خود میگوید: ملائکه من، ببینید من اینقدر ساده گرفتم اما بنده من بیاعتنا است و خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده است.
خداوند، دو بار او را بیدار کردیم اما باز هم خوابید.
ملائکه من، در گوشش بگوید پروردگارت منتظر توست.
پروردگارا باز هم بیدار نمیشود!
اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است.
ای بنده بیدار شو نماز صبحت قضا میشود.
خورشید از مشرق سر بر میآورد خداوند رویش را بر میگرداند و میگوید:
ای ملائکه من، آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟