هنوز چهره مکه غبار ماتم داشت
هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت
دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود
به سینه درد و غم و غصه های عالم داشت
سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود
کسی که حُسن کمال چهار مریم داشت
چه بانویی که خدایش سلام می فرمود
که نامه عملش مُهر مِهر خاتم داشت
یگانه بانوی مردی که از عدالت خود
تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت
سخای حاتم طایی کجا و این سفره
که درب خانه جودش هزار حاتم داشت
برای حضرت ام الائمه این یک بس
که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت
خدیجه مادر ما اولین مسلمانی ست
که با ولای علی عهد خویش محکم داشت
در آخرین نفسش با اشاره می فرمود
همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت
فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب
به روی گونه چو گلبرگ، یاس شبنم داشت
به اهل بیت بگو تا ملازمش باشند
به هر زمان که به مادر نیاز مبرم داشت
کسی به صورت او لطمه بعد من نزند
شنیده ام که فلانی دو دست محکم داشت
پس از وصیت ام الائمه پیغمبر
خدیجه را به عبایش ز خود مقدم داشت
در آن دمی که کفن از بهشت آوردند
هوای رحلت او روضه محرم داشت
محمود ژولیده
می سوزم از شرار نفس های آخرت از لحن جان گداز وصایای آخرت دستم به دست بی رمقت می شود دخیل در پیش دیدگان گهربار جبرئیل دستم شبیه دست تو تب دار می شود دیوار غصه بر سرم آوار می شود رحمی نما به حال پریشان دخترت مادر مکش عبای پدر را تو بر سرت دلواپس غروب توام، آفتاب من بر روزهای روشن من، رنگ شب مزن در جام لحظه های خوشم شوکران مریز مادر نمک به زخم جگرهایمان مریز محزون رنج های پدر می شوم مرو من شاهد عزای پدر می شوم مرو مادر بمان کنار گل یاس باغ خود آتش مزن به حاصل خود با فراق خود فصل بهار خانه مان را خزان مکن مادر بمان و نیت ترک جهان نکن مادر حلال کن که دعایم اثر نکرد شرمنده ام قنوت عشایم اثر نکرد اشک غمت به ساحل پلک ترم نشست سنگ فراق، شیشه قلب مرا شکست امن یجیب خواندن من بی نتیجه ماند زهرا یتیم گشت و پدر بی خدیجه ماند
وحید قاسمی
دارد برای همسر خود گریه می کند
با گریه های کوثر خود گریه می کند
همسر فقط نبود خدیجه برای او
او در فراق یاور خود گریه می کند
دیروز بر عمویش و حالا به همسرش
فردا برای دختر خود گریه می کند
روزی که شعله می شود اجر رسالتش
آن جا به یاس پرپر خود گریه می کند
روزی که با جراحت پهلوی خود کسی...
بر حال و روز شوهر خود گریه می کند
طفلی در امتداد مصیبات کوچه بر...
آثار درد مادر خود گریه می کند
یک روز می رسد که زنی بین قتلگاه
بر کشته های بی سر خود گریه می کند
وقت نزول آیه سنگین کعب نی
بر پیکر برادر خود گریه می کند
یا ایها الرسول! ببین رأس روی نی
دارد به حال خواهر خود گریه می کند
عباس را بگو که دل زخم دختری
دارد برای معجر خود گریه می کند