نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/4/7 توسط
مصطفی نادری
من از دیار حبیبم غریب افتادم
بیا بیا گل نرگس
برس به فریادم
در این زمانه ی غربت تو تکیه گاه منی
ز لطف و مرحمت خویش
کن تو امدادم
تمام زندگی من تصدق سر توست
وجود خویش همه نذر نام تو
دادم
همیشه گریه ام از دوری تو بوده و بس
ولی به یاد سحرگاه وصل
دلشادم
خوشم اگرکه حقیرم حقیر خوبانم
اسیر موی تو هستم ز غیر آزادم
بدین طریق بود عاقبت به خیری من
تو در میان قنوت سحر کنی یادم
قسم به اشک
غریب مدینه و حرمش
من از دیارم حبیبم غریب افتادم
به خاک خونی کوچه قسم عزیز الله
دگر بیا ز سفر ای ذخیره ی الله
برچسب ها: حبیبم,نون و نمک,من از دیار حبیبم غریب افتادم