سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
مرداد 91 - نون و نمک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نون و نمک
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/5/9 توسط مصطفی نادری
چرا شیعیان در اذان بر ولایت علی(ع) شهادت می‌دهند؟ این پرسشی است که آیت الله سبحانی در سایت خود به آن پاسخ داده اند.
 
 متن پاسخ ایشان به این شرح است:

شیعیان در اذان پس از شهادت بر رسالت پیامبر گرامی (ص)، بر ولایت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) گواهی می‌دهند، و این مسأله در تمام بلاد شیعی مشاهده می‌شود، در این باره توضیح چند نکته ضروری است:

1.تمامی فقهای شیعه بر این نکته اتفاق نظر دارند که شهادت ثالثه «شهادت بر ولایت علی(ع) » جزو اذان نیست و لذا هنگامی که فصول اذان را می‌شمارند، آن را هجده فصل بیشتر نمی‌دانند که عبارتند از:

4 تکبیر، 2 بار شهادت بر وحدانیت خدا، 2 بار شهادت بر رسالت پیامبر(ص)، 2 بار «حیّ علی الصلاة»، 2 بار «حی على الفلاح»، 2 بار «حیّ على خیر العمل»، 2 تکبیر و 2بار تهلیل و این سخنی است که فقهای شیعه جملگی بر آنند.

2. اگر فردی شهادت سوم را به عنوان جزئی از اذان بگوید، کار حرامی مرتکب شده و گناه کرده است.

3. شهادت سوم در اذان، بدون قصد جزئیت جایز و یا مستحب است و این استحباب، دو مبنا دارد:

الـف: علـی(ع) به حکم قـرآن و حـدیث رسول گرامی(ص)، ولیّ خـداست.

ب: امام صادق (ع) فرمود: هر گاه به رسالت پیامبر(ص) شهادت دادید، بر ولایت علی (ع) نیز گواهی دهید.

در اثبات اصل نخست و این که علی (ع) ولی خداست، گذشته از حدیث متواتر غدیر و روایات متواتر که پیامبر گرامی (ص) کراراً فرموده است: یا علیّ أنت ولیّ کلّ مؤمن بعدی،قرآن مجید نیز بر ولایت علی(ع) تصریح کرده است، آنجا که می‌فرماید:

«إِنّما ولیُّکُم اللّهُ ورسولُه وَالّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاة وَهُمْ راکِعُون * وَمَنْ یَتَوَّلَ اللّه وَرَسُولهُ وَالّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزبَ اللّه هُمُ الْغالِبُون».

«تنها ولی و سرپرست شما خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند; همانها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند، حزب و جمعیت خدا پیروز است».

مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه در حقّ امیرمؤمنان علی (ع) وارد شده است، آنگاه که فقیری وارد مسجد شد و از مردم درخواست کمک کرد و حضرت که در حال رکوع بود، با انگشت خود به فقیر اشاره کرد که انگشتر را از دست او برگیرد و در آن هنگام دو آیة یاد شده فرود آمد.

مدارک نزول این حدیث فزونتر از آن است که در اینجا ذکر شود، امّا به عنوان نمونه به چند مورد در پاورقی اشاره می‌کنیم.

بدین ترتیب، با توجه به آیه مذکور و آیات و روایات متعدد دیگر، آشکار می‌گردد که امیرمؤمنان (ع) ولی و سرپرست مؤمنان از جانب خدا است.

در خصـوص نکته دوم نیز قـاسم بن معاویه، از اصحاب امام صادق و کاظم‘، از آن حضرت چنین نقل کرده است:

«هر گاه کسی از شما به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر گواهی داد، برای تکمیل شهادت به ولایت علی (ع) نیز گواهی دهد».

بنابر آنچه گفته شد، احدی از شیعیان آن را به عنوان جزئی از اذان نمی‌گوید وحتی برخی در اقامه برای اینکه از دیگر اجزا تمیز داده شود، فقط یک بار آن را می‌گویند و در این صورت مشکلی در این مورد نخواهد بود.



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/5/8 توسط مصطفی نادری
 

 



آنچه امید دهد توبه من را این است     

  پای العفو من از رحمت حق تضمین است



من اگر بر سر این سفره طمعکار شدم  

  علت این بود که مهمانیتان رنگین است



میزبان، سفره برای دل مهمان چیده     

میهمان گر ننشیند سر آن توهین است



تا که بیمار به لب آه کشد قبل همه 

این طبیب است که آماده سر بالین است



به من درد کشیده مده دارو آخر  

بیشتر، ناز طبیبانه مرا تزکین است



در سحر فیض عجیبی است که از برکت آن 

 چشم از خانه گریزان، سحر حق بین است



هر که گوید سخنی لحظه افطار ولی 

دم افطار فقط ذکر حسین شیرین است



رمضان ماه حسین است خدا می داند 

ربناهای مرا ذکر حسین آمین است



حاجت هر که در این ماه بُود حج اما

دل ما را طلب کرب و بلا تسکین است

 

شب ششم مسجدارک.اجرا شده توسط حاج منصورارضی

  




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/5/8 توسط مصطفی نادری

هنوز چهره مکه غبار ماتم داشت

هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت

 

دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود

به سینه درد و غم و غصه های عالم داشت

 

سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود

کسی که حُسن کمال چهار مریم داشت

 

چه بانویی که خدایش سلام می فرمود

که نامه عملش مُهر مِهر خاتم داشت

 

یگانه بانوی مردی که از عدالت خود

تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت

 

سخای حاتم طایی کجا و این سفره

که درب خانه جودش هزار حاتم داشت

 

برای حضرت ام الائمه این یک بس

که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت

 

خدیجه مادر ما اولین مسلمانی ست

که با ولای علی عهد خویش محکم داشت

 

در آخرین نفسش با اشاره می فرمود

همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت

 

فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب

به روی گونه چو گلبرگ، یاس شبنم داشت

 

به اهل بیت بگو تا ملازمش باشند

به هر زمان که به مادر نیاز مبرم داشت

 

کسی به صورت او لطمه بعد من نزند

شنیده ام که فلانی دو دست محکم داشت

 

پس از وصیت ام الائمه پیغمبر

خدیجه را به عبایش ز خود مقدم داشت

 

در آن دمی که کفن از بهشت آوردند

هوای رحلت او روضه محرم داشت

محمود‍ ژولیده

می سوزم از شرار نفس های آخرت

از لحن جان گداز وصایای آخرت

دستم به دست بی رمقت می شود دخیل

در پیش دیدگان گهربار جبرئیل

دستم شبیه دست تو تب دار می شود

دیوار غصه بر سرم آوار می شود

رحمی نما به حال پریشان دخترت

مادر مکش عبای پدر را تو بر سرت

دلواپس غروب توام، آفتاب من

بر روزهای روشن من، رنگ شب مزن

در جام لحظه های خوشم شوکران مریز

مادر نمک به زخم جگرهایمان مریز

محزون رنج های پدر می شوم مرو

من شاهد عزای پدر می شوم مرو

مادر بمان کنار گل یاس باغ خود

آتش مزن به حاصل خود با فراق خود

فصل بهار خانه مان را خزان مکن

مادر بمان و نیت ترک جهان نکن

مادر حلال کن که دعایم اثر نکرد

شرمنده ام قنوت عشایم اثر نکرد

اشک غمت به ساحل پلک ترم نشست

سنگ فراق، شیشه قلب مرا شکست

امن یجیب خواندن من بی نتیجه ماند

زهرا یتیم گشت و پدر بی خدیجه ماند

وحید قاسمی

دارد برای همسر خود گریه می کند

با گریه های کوثر خود گریه می کند

 

همسر فقط نبود خدیجه برای او

او در فراق یاور خود گریه می کند

 

دیروز بر عمویش و حالا به همسرش

فردا برای دختر خود گریه می کند

 

روزی که شعله می شود اجر رسالتش

آن جا به یاس پرپر خود گریه می کند

 

روزی که با جراحت پهلوی خود کسی...

بر حال و روز شوهر خود گریه می کند

 

طفلی در امتداد مصیبات کوچه بر...

آثار درد مادر خود گریه می کند

 

یک روز می رسد که زنی بین قتلگاه

بر کشته های بی سر خود گریه می کند

 

وقت نزول آیه سنگین کعب نی

بر پیکر برادر خود گریه می کند

 

یا ایها الرسول! ببین رأس روی نی

دارد به حال خواهر خود گریه می کند

 

عباس را بگو که دل زخم دختری

دارد برای معجر خود گریه می کند

محمدبیابانی




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/7 توسط مصطفی نادری

 

حضرت خدیجه نخستین بانوى نمازگزار در اسلام است، سال ها شمار باورداران دین مقدس اسلام منحصر به حضرت خدیجه سلام الله علیها وحضرت على علیه السلام بود، هر روز پنج بار پیامبر رحمت به مسجدالحرام شرفیاب مى شدند، روبه کعبه مى ایستادند، امیرمؤمنان علیه السلام در سوى راست وحضرت خدیجه سلام الله علیها در پشت سر مى ایستادند. این سه انسان مسئول ومتعهد، امت اسلامى را تشکیل مى دادند وپرستش معبود را در کنار خانه توحید به نمایش مى گذاشتند.

نسائى، خصائص امیرالمؤمنین، ص 45.

حضرت خدیجه سلام الله علیها نخستین بانوى مسلمانى است که به دست مبارک پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله از انگور بهشتى تناول نمود.

هیثمى، مجمع الزوائد، ج 9، ص 225.

علامه مامقانى می گوید: به تواتر رسیده که آیین مقدس اسلام جز با شمشیر حضرت على علیه السلام وثروت حضرت خدیجه سلام الله علیها برپا نشد.

 سبط بن جوزى، تذکرة الخواص، ص 314.

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تشریفات ورود حضرت خدیجه کبرى سلام الله علیها را به صحراى محشر چنین توصیف مى نماید: هفتاد هزار فرشته در حالى که پرچم هایى منقّش ومزیّن با جمله «الله اکبر» را در دست دارند، به استقبال او مى شتابند.

ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 170.




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/7 توسط مصطفی نادری

 

سخنرانی شهاب مرادی در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال89 در مسجد ارگ با حاشیه جالب و قابل تاملی همراه بود.

حجت الاسلام شهاب مرادی به عنوان سخنران شب قدر مسجد ارگ تهران، در بخشی از سخنان خود با اشاره به مظلومیت حضرت خدیجه(س) به عنوان اول بانوی مسلمان و حامی اصلی اسلام، از کم توجهی به این نام در بین مردم انتقاد کرد.

وی با بیان اینکه در رده بندی نام‌گذاری دختران ایرانی نام «خدیجه» در رده 300 قرار دارد، به نقل روایتی از پیامبر(ص) در خصوص حضرت خدیجه(س) به عنوان ام‌المومنین پرداخت و گفت: عایشه می‌گوید یک بار در حضور پیامبر(ص) غیبت خدیجه را کردم، پیامبر به قدری ناراحت شد که با خودم گفتم دیگر با من حرف نخواهد زد، بعد از چند روز به ایشان گفتم من توبه کردم، خدمت پیامبر رسیدم و گفتم که توبه کردم. پیامبر(ص) تا 40 روز برای من از کرامات حضرت خدیجه می گفتند...»

حجت الاسلام مرادی با بیان اینکه حضرت خدیجه(س) تمام ثروت خود را برای اسلام هزینه کرد، گفت: حضرت خدیجه(س) در روزهای پایانی عمر حتی کفن هم نداشت و همه ثروت خود را عاشقانه در اختیار پیامبر(ص) و دین اسلام قرار داده بود. شایسته است ما که مسلمان و شیعه هستیم، برای بزرگداشت نام و یاد این بانوی گرانقدر پول خرج کنیم.

وی در همین زمینه گفت: من در خانواده و اقوام خود اعلام کرده ام هرکسی نا دختر خود را «خدیجه» بگذارد، یک سکه به او می‌دهم. الان هم اگر کسی در جمع باشد که نام دخترش خدیجه باشد، سکه می‌دهم.

 در پاسخ به سوال مرادی، تنها یک نفر در مسجد برخاست و مرادی هم بعد از تایید همراهان آن مرد، یک سکه به او داد و البته ابراز تاسف کرد که در میان جمعیت انبوه مسجد، تنها یک نفر نام «خدیجه» را برای دختر خود انتخاب کرده است. 




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/7 توسط مصطفی نادری

همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه 

بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه 

 

ای در تمام عرصه ها سنگ صبورم 

ای یاور دیرینه ام کوه غرورم

 

ای تکیه گاه شانه زخمی احمد 

ای هر قدم تصدیق تو یار محمد

 

شد پشت گرمی ام همیشه همت تو 

ترویج دین آغاز شد با ثروت تو

 

سرمایة اصلیِ آئین پیمبر 

مال حلالت بوده و شمشیر حیدر

 

تو اولین زن در دیار مسلمینی 

منصوب حق بر نام ام المومنینی

 

تو پا به پایم درد و محنت می کشیدی 

بار رسالت را به دوشت می کشیدی

 

تو آبروی سرزمین های حجازی 

هم سفره ی من بوده ای در عشق بازی

 

تو حامی زحمت کش دین خدائی 

تنها پرستار مناجات حرائی

 

در مهربانی و وفا غوغا تو هستی 

الگوی همسرداری زهرا تو هستی  

 

حالا دگر گیسو سپید و قد کمانی 

در هر نوائی اشهد خود را بخوانی

 

دستان پر مهر تو دیگر پینه بسته 

گرد غریبی بر سر و رویت نشسته

 

هی پلک های بسته را وا می کنی تو 

رخسار زهرا را تماشا می کنی تو

 

در این دیار بی کسی جان می سپاری 

سر روی خاک سرد قبرستان گذاری

 

تو واسطه کردی به سویم دخترت را 

تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را

 

بر آبرویت حق درِ رحمت گشوده 

از آسمان بهرت کفن نازل نموده

 

اما کجائی تا ببینی نورِ دیده 

در کربلا یک پیکری را سر بریده 

قاسم نعمتی




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/7 توسط مصطفی نادری
 
حاج سعید حدادیان ذاکر اهل بیت (ع) در شب ششم از برنامه های مناجات شبهای ماه مبارک رمضان در هیئت رزمندگان غرب تهران شعر زیبایی بر زبان جاری ساخت.

 
 
خسته ام از توبه های سَرسَری     از هوای نفس و از دیو و پری
دوستـــانِ دشـمـنـم در یـاوری     مــادرانِ بـدتـر از نـامـــادری
 
باید امشب رفت راه دیگـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
عده ای خوابند، پس بیدار کو؟     عده ای مست اند، پس هوشیار کو؟
پـس زبـان مـیـثـم تـمّــار کو؟     در شبـــــ روشـنـگری عـمـار کـــو؟
 
قهـرمانِ غرقِ غربت رهبری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
کـاش مـولایـم علـی تنــها نبـود     ایـن جوابـــ روضـه هـای مـا نبـود
ایـن جوابــــ ظهـر عـاشـورا نبـود     ایـن جوابـــ حضرت زهــرا(س) نبـود
 
فوت و فن های فرار از روسری
الامـان الغـوث یابن العسگـری
 
****
 
خـوش خیالان خوب رندی می کنند     جـای مـردی، مآرد رنآدی می کنند
گلــه گلــه گــاو بــنــدی می کنند     گاو صندوق، چشم بندی می کنند
 
گم شده اسناد با جادوگری
الامان الغوث یابن العسگـری
 
****
 
عـده ای بـا یـاد قُـدقُـد آس و پاس     عده ای از جوجه خواران در تراس
الغرض جمع است مردم را حـواس     اخـتـلاس و اخـتلاس و اخـتلاس
 
چشم ما باشد به روز داوری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
مال مردم مال بابات است؟ نه     وقـف خــرج انتـخـابـات اســت؟ نه
جرم تو لازم به اثبات است؟ نه     این همان مسئول محتاط است؟ نه
 
کـوس آقایی زند هر نوکـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
دور از جـــان هــمـــه افــراد دزد     داد بر مردم به کوچه یاد دزد
در شلوغی می زند هی داد دزد     چــوب را بــردار تا فـریـاد دزد
 
لاجـرم آید به گوشِ هر کری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
جنگ با ما کار هر دژخیم نیست     چاره دژخیم ها تعظیم نیست
درد مـردم از غـم تحریم نیست     در دل اهـل عبادت بیم نیست
 
آه از این فتنه ها و خود سری
الامان الغـوث یابن العسگـری
 
****
 
مجـلـس اهـل دعـا پـر رونـق است     هق هق اهل بکا چون حق حق است
صلح و جنگ این ولایت مطلق است     اهـل بـاطـل نـوبـت جـاء الحـق است
 
می دهد این ذکر ما را برتری
الامان الغوث یابن العسگـری
 
****
 
از منافق هرچه می افتد نقاب     مـی شود پـر رو تـر و حاضـر جواب
با دم از حـق بشر با آب و تاب     کشتن شهری مسلمان شد ثواب
 
سوخت جان شیعه در ناباوری
الامـان الغتوث یابن العسگـری
 
****
 
آه از اینگونه کشتار، آه آه     آه از این جانسوز اخبار، آه آه
آه از اوضـاع میانمـار، آه آه     پس کجایی ای علمدار، آه آه
 
ای که امـت را امـیـد آخـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
حق نمی گردد فنا در زیر سُم     نیست آیا بدتر از بمب اتم؟
کشتـن یک شهر در اخبـار گُم     ایـهـا الـمـذمـل ، قُـم، قُـم
 
تا که با شمشیر فریاد آوری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
مـا دعـا کـردیـم و آنـهـا بـرده اند     نوحه خوان ما، سینه زنها برده اند
بی کفـن ها بی کفن ها برده اند     مـردهـا تنـها نـه ، زن هـا بـرده اند
 
ای شهادت باز از ما می بری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
یک طرف از دست خود جان برلبم     یک طرف بالا نرفته یا ربـم
یک طـرف از هـجـر در تـاب و تبـم     یک طـرف یـاد مزار زینـبـم
 
با مزار عمه ات کین گستری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
شیعه مولا جان چنین بی کس نبود     روزی ما دست خار و خس نبود
در کـبــوتـر خـانـه هـا کـرکـس نبـود     قبر زهرا بود مخفی، بس نبود؟
 
حیدری کن حیدری کن حیدری
الامـان الغـوث یابـن العسگـری
 
****
 
خوب شد این باب آخر وا نشد     قبـر زهـرا مـادرت پیـدا نشد
چـون بقیـع بازیچه اعداء نشد     یا که ویران مثل سامرا نشد
 
ای که فـکـر انـتـقام مـادری
الامان الغوث یابن العسگری




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/5/4 توسط مصطفی نادری

 

حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: در این ماه، مقدار درس و بحث را کمتر کن و به عبادت برس، دعای افتتاح و ابوحمزه و نماز شب و دعای سحر، را فراموش مکن. دم افطار بنشین و یاد کن امام حسین(ع) و اطفال معصوم ایشان را و گریه بکن. سعی کن برای حضرت مهدی(ع) یک ختم قرآن بکنی. اگر به واسطه عذری روزه نمی گیری، سحر بیدار شو و کاری بکن که دیگران و فرزندانت نفهمند که روزه نمی گیری چه بسا در آنها اثر بگذارد.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/5/4 توسط مصطفی نادری

 

حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: در یکی از شبهای احیا مادری پیغام فرستاد، که فرزندم بچه چند ماهه ای است، که در چشمش خوکار رفته، و پرده چشمش پاره شده است و قرار است که فردا صبح او را عمل کنند.
مادر به دکترها گفته بود اجازه بدهید قبل از عمل، امشب بچه را  به منزل ببرم و فردا او را برمی گردانم دکترها بر اثر اصرار مادر قبول کردند، و شب مادرش او را به حوزه علمیه ما آورده، و به ما گفتند دعا کنید، آن شب هم، شب احیا بود، ما هم دعا کردیم و مردم آمین گفتند، فردا که بچه را به بیمارستان بردند دکترها بعد ازمعاینه مجدد، تعجب کردند و به مادر بچه گفته بودند که او به طور معجزه آسایی، پرده چشمش خوب شده است، حتی در این حوزه علمیه مریض سرطانی هم آورده اند و از اهل بیت(ع) شفا گرفته اند. خداوند متعال می فرماید (ادعونی اَستجِب لَکُم) دعا کنید تا من مستجاب کنم، حالا اگر دعای بعضی، مستجاب نمی شود عللی دارد که یکی از آنها اینست که خداوند آن بنده را دوست دارد، و می خواهد صدای گریه و زاریش را بشنود.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/5/4 توسط مصطفی نادری

 

شهید آیة الله غفاری     شهیدمحمد منتظری         شهید آیة الله بهشتی        آیة الله شعرانی  

                                                               آیة الله کمال وند      استاد شهید مفتح

 




قالب وبلاگ