سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
نون و نمک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نون و نمک
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/11/15 توسط مصطفی نادری

واکنش آیت‌‌الله‌ خوشوقت به شیطنت‌ها

تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت  21:53

 

آیت‌الله خوشوقت گفت: ای کاش از خود ما سؤال می‌کردند منظور ما چه بوده است و بعد زبان به لعن و ناسزای ما باز می‌کردند

به گزارش جهان به نقل خبرنامه دانشجویان ایران، در پی پخش بخشی از جلسات پرسش و پاسخ آیت الله خوشوقت از صدا و سیما و شیطنت صورت گرفته در خصوص اظهار نظر ایشان پیرامون شخصیت والای حضرت رقیه سلام الله علیها، و هجمه های صورت گرفته به ساحت این عالم بزرگوار، جلسه ای در این زمینه بین دو تن از روحانیون بزرگوار، حجج اسلام میرزامحمدی و سید عباس موسوی مطلق و حضرت آیت الله خوشوقت هفته گذشته به صورت خصوصی برگزار گردید که دراین جلسه آیت الله خوشوقت سخنانی را درباره تحریف صورت گرفته بیان کردند.

در جلسه ای که بعد پایان این جلسه بین حجج اسلام میرزامحمدی و شاگردان ایشان در مرکز آموزش مداحی حسین جان برگزار می شود، حجت  اسلام میرزامحمدی واکنش آیت الله خوشوقت درباره این تحریف صورت گرفته اعلام می کند.

آیت الله خوشوقت در این جلسه به برنامه صدا و سیما اشاره می کند و از اختلاف 180 درجه صحبت های منتشر شده با اصل سخنان می گوید و خطاب به کسی که این صحبت ها را منتشر کرده است می گوید: کسی که این کار را کرده است، بنده آن را حلال نخواهم کرد.

متن کامل سخنان آیت الله خوشوقت درباره حضرت رقیه در این جلسه خصوصی به شرح ذیل است:

اولا بنده معتقد به ایشان هستم، و این دختر را از عائله امام حسین می دانم، و قبر ایشان هم از مسلمات است، و دو جریان باعث دگرگونی شام و تغییر رفتار یزید شد، یکی خطبه امام سجاد (ع)، که در این خطبه ایشان پیغمبر را با عظمت یاد کردند و  انتصاب خود را به پیغمبر بیان نمودند، و دیگری جریان دختر مظلوم امام حسین (ع) بود.

ثانیا 50 سال است که در مسجد ما روضه حضرت رقیه و خرابه شام را می خوانند و ما گریه و عزاداری می کنیم برای ایشان، و یک کلام هم در این 50سال چیزی نگفته ایم.

ثالثا بنده منظورم این بود که بعضی که ایشان را دختر امام نمی دانند، شاید ایشان را یکی از اصحاب سید الشهدا بدانند.

ولی اصل وجود این دختر مسلم و قطعی است؛ ای کاش از خود ما سوال می کردند منظور ما چه بوده است، و بعد زبان به لعن ناسزای ما باز میکردند.

گفته اند من منکر ایشان هستم؛ (در حال گریه کردن) من کجا این حرف ها را زده ام، بنده منکر وجود ایشان نبوده ام و نیستم.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/8/3 توسط مصطفی نادری

حاجیان جمعند دور هم همه
پس کجا رفته حسین فاطمه

حاجیان رفتند یکسر در منا
پس چرا او رفته سوی کربلا
او بجای موی سر ،سر می دهد
قاسم و عباس و اکبر می دهد
سعی حج او صفا با خنجر است
مروه اش قبر علی اصغر است




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/8/2 توسط مصطفی نادری
حسینیه هدایت تهران


سخنرانی و قرائت دعا توسط : شیخ حسین انصاریان
مداحان:
حاج علی بهاری و حاج رضا انصاریان
شروع مراسم ازساعت 14
با حضور خواهران و برادران
تمهیدات لازم برای حضور مردم در شبستانهای حسینیه و خیابانهای اطراف پیش بینی شده است ، اما لازم است برادران و خواهران که با تأخیر حضور می یابند زیر انداز همراه داشته باشند.
نشانی : میدان قیام، خیابان ری، کوی شهید رقیب دوست، حسینیه هدایت


  

حسینیه صنف لباس فروشان تهران

قرائت دعا و مداحی توسط حاج منصور ارضی

 شروع مراسم از ساعت 13:30
خیابان سعدی جنوبی، پایین‌تر از چهار راه مخبرالدوله (استقلال)، حسینیه صنف لباس فروش‌ها
برادران و خواهرانی که با تأخیر حضور می یابند زیر انداز همراه داشته باشند

مسجد دانشگاه تهران

قرائت دعا توسط حجت الاسلام علیرضا پناهیان
شروع مراسم از ساعت 14
با حضور خواهران و برادران

مهدیه امام حسن مجتبی(ع)

سخنران : حجت الاسلام حائری زاده
قرائت دعاو مداحی توسط حاج سعید حدادیان

شروع مراسم از ساعت 13
با حضور خواهران و برادران
نشانی : خیابان آزادی بعد از پل یادگار امام (ره) مهدیه امام حسن مجتبی (ع)

مهدیه تهران

سخنرانی و قرائت دعا توسط:
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر صالحان
شروع مراسم از ساعت 13
با حضور خواهران و برادران
نشانی:  خیابان ولیعصر، بالا تر از تقاطع مولوی

هیئت رزمندگان شمیرانات (امام زاده علی اکبر چیذر)

قرائت دعا توسط حاج محمود کریمی

با حضور خواهران و برادران

شروع مراسم از ساعت 14

نشانی : خیابان شریعتی-بزرگراه صدر-میدان پیروز- امام زاده علی اکبر (ع)



 حسینیه بیت الرقیه(س)

سخنرانی و قرائت دعا توسط حجت الاسلام والمسلمین سید حسین هاشمی‌نژاد

شروع مراسم از ساعت 14
با حضور خواهران و برادران
نشانی :خیابان پیروزی، خیابان پنجم نیرو هوایی بعد از فلکه دوم

مصلای حرم حضرت عبدالعظیم(ع)

قرائت دعا توسط : حاج منصور نورایی
شروع مراسم: از ساعت 14
با حضور خواهران و برادران


مسجد حضرت امیر (ع)


سخنرانی و قرائت دعا توسط : حجت الاسلام بهتاش
 شروع مراسم : از ساعت 13:30
با حضور خواهران و برادران
نشانی : خیابان  کارگر شمالی، مقابل پمپ بنزین مسجد حضرت امیر(ع)


مسجد دانشگاه صنعتی شریف

قرائت دعا توسط : حجت الاسلام قاسمیان
مداح: حاج احمد عباسی

شروع مراسم : ساعت 14
نشانی : خیابان آزادی


مهدیه تهرانپارس

قرائت دعا : حاج آقا فریدی
مداحان: سید مجید بنی فاطمه و حاج آقا حسینی

با حضور خواهران و برادران
شروع مراسم از ساعت 15
نشانی : تهرانپارس ، بزرگراه رسالت ، بین بزگراه باقری و خیابان رشید



مسجد شهید بهشتی

 قرائت دعا و مداحی توسط : حاج علی قربانی (حاج قربان)
شروع مراسم : از ساعت 13:30
با حضور خواهران و برادران
نشانی : خیابان  پیروزی، چهارراه کوکاکولا، خیابان  نبرد شمالی، مسجد شهید بهشتی

محفل تاجمعه ظهور

قرائت دعا توسط : حجت الاسلام حاج حسن باقری

شروع مراسم: از ساعت 13:30
نشانی
: میدان قیام-خیابان ری خیابان شهیدرقیب دوست کوچه اسدی



هیئت روضه العباس(ع)

قرائت دعا توسط :سید مالک علوی
مرثیه سرایی توسط : حاج حسین سیب سرخی

شروع مراسم : از ساعت 13:30
با حضور خواهران و برادران
 نشانی : پیروزی ، بعد از چهارراه کوکاکولا ، نبش خیابان کریمشاهیان ، حسینیه جوانان حسینی هیئت روضة العباس (ع)
مسجد شهدا
 

قرائت دعا و مداحی  توسط: حاج ماشاالله عابدی
شروع مراسم از ساعت 14
با حضور خواهران و برادران
نشانی: ابتدای خیابان آهنگ مسجد شهدا

 
مسجد امام حسین علیه السلام

 
قرائت دعا و مداحی توسط حاج رضا بکائی
شروع مراسم :  ساعت 14
 
با حضور خواهران و برادران
نشانی : میدان امام حسین (ع)، مسجد امام حسین (ع)



مصلای امام خمینی(ره)
مناجات و قرائت دعا: حاج مصطفی روحانی
سخنران: دکتر حسن الهی
مداحی: حاج سید محمد جوادی
باحضور خواهران و برادران



هیئت راه شهیدان
شروع مراسم: ساعت14
نشانی: نازی آباد، هزار دستگاه، انتهای خیابان شهیدان برادران رحیمی، مسجد امام عصر(عج)
مسجد امام عصر(عج)


 مسجد امام حسن مجتبی(ع)

شروع مراسم: ساعت14
نشانی: نازی آباد، خیابان مشهدی، میدان پارس



مسجد حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)

قرائت دعا: حاج علی علیزاده
ذاکرین: حاج محمدرضا نوروزی، حاج عزیز اسماعیلی، حاج علی مشکینی، حاج اصغر دوستی
شروع مراسم: 13:30
نشانی: خیابان خاوران، خیابان اتابک، نرسیده به اتوبان بعثت، نسجد حضرت علی ابن موسی ارضا(ع)



مسجد علی ابن الحسین (ع)

سخنرانی و قرائت دعا توسط حجت الاسلام حاج محمدرضا حاتم پوری

شروع مراسم :ساعت 14
با حضور خواهران وبرادران
نشانی : خیابان پیروزی، بلوارابوذر بعد از آهنگ


آستان مقدس امام زاده سید نصرالدین(ع)

قرائت دعا توسط : حجت الاسلام محبی
مداح: کربلایی میثم نادعلی

شروع مراسم : ساعت 13
نشانی : خیابان خیام ، امام زاده سید نصرالدین(ع)

هیئت مسلمیه تهران


قرائت دعا توسط: حاج سید عبدالحمید شهاب
مداح : حاج حمید بهاری
شروع مراسم : ساعت 14


هیئت حیدریون(مسجد امام حسین شهید(ع)

قرائت دعا و مداحی توسط : میثم اصفهانیان
شروع برنامه : ساعت 14
نشانی : مجیدیه شمالی ، نرسیده به میدان ملت ، کوچه شهید اسکویی


حسینیه زائرین کربلا


قرائت دعا و مداحی توسط: حاج سید رضا افجه ای
شروع مراسم: ساعت 14:30
نشانی : سرچشمه ، مقایل قنادی بهاری ، کوچه شهید سنجری


مسجد جامع ابوذر

قرائت دعا توسط : حجت السلام شیخ مهدی طلایی
وحاج آقا برخوردار


شروع مراسم : از ساعت 14 
نشانی : پیروزی بلوار ابوذر پل 5 مسجد جامع ابوذر

آستان مقدس امام زاده زید علیه السلام

قرائت دعا توسط : حجت الاسلام و المسلمین حسین حلوئیان

مداح : حاج محمود طاری
شروع مراسم: از ساعت 13:30 
نشانی : بازار تهران ، بعد از آتش نشانی ،  آستان مقدس امام زاده زید علیه السلام



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/7/30 توسط مصطفی نادری

 

  

در میان قنوت چشمانم

عکس یک قبر خاکی افتاده

سنگ غربت شکسته بغضم را

دیده ام صبر خود ز کف داده

 

کاروان دل شکسته ی من

رهسپار بقیع ویران ست

زائرم، زائر امامی که   -

از غمش سینه بیت الاحزان ست

 

با سلامی به محضرت آقا

پر کشیدم شبیه بال نسیم

السلام علیک یابن شهید

السلام علیک یابن کریم

 

آسمان کبود چشمانم

باز امشب بهانه می گیرد

در جوار مزار خاکیتان

مرغ دل آشیانه می گیرد

 

روز و شب دارم این نوا آقا

از چه بی بارگاه گردیدی

با هزاران مُرید درگاهت

از چه رو بی پناه گردیدی

 

ای امامی که غربت ارث شماست

شعله می بارد از گلستانت

زهر کینه چه بر سرت آورد

پدر و مادرم به قربانت

 

گر چه از زهر کینه می سوزی

شعله های غم تو دیرینه ست

قدر کرب و بلا، بلا داری

این همان راز آه آیینه ست

 

خاطرات درون ذهنت را

نیمه شب ها مرور می کردی

یاد غم های روز عاشورا

پلک خود را نمور می کردی

 

دیده ای در سنین کودکی ات

بین گودال، جسم بی سر را

چه کشیدی در آن غروب غریب

تا شنیدی صدای مادر را

 

ضرب سیلی و صورت نیلی

ظلم های امیّه را خواندی

زیر لب با نوای جانسوزت

روضه های رقیّه را خواندی

 

لا به لای صدای تیر و کمان

ناله های رباب می آمد

چه بلایی سر علی آمد

که حسین با شتاب می آمد

 

مشک سقّا و اشک اهل حرم

گویی از حلقه اش نگین افتاد

لحظه ها لحظه های غارت شد

تا که عباس بر زمین افتاد

میلاد یعقوبی 




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/7/30 توسط مصطفی نادری

به گزارش جهان به نقل از مشرق، شرح اسم" عنوان کتاب زندگینامه رهبر معظم انقلاب از سال 1318 تا 1357 است که توسط هدایت الله بهبودی به رشته تحریر در آمده و توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به چاپ رسیده است. البته این کتاب اولین بار همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد؛ اما به دلیل وجود برخی اغلاط تاریخی، توزیع آن متوقف شد تا اینکه مدتی قبل پس از برطرف شدن اغلاط، چاپ و در اختیار علاقه مندان گرفت. در ادامه بخشی از این کتاب را می خواندید:
 
آزادی از زندان لشکر
 
بیگاری روزهای بعد، کار گُل نبود؛ بیل و کلنگ تاشوی سربازی دادند دست زندانیان و آنان را وا داشتند جاده های خاکی پادگان را هموار کنند. "پس از گذشت سه روز از بازداشت من، یکی از افسران به زندان آمده، گفت : فردا آزاد می شوی. از این خبر بسیار تعجب کردم و با خود گفتم : شاید یکی از دوستانم نزد کسی از وابستگان رژیم برای آزادی من وساطت کرده است."

 
در فکر بود که چه اتفاقی افتاده؟ چه کسی وساطت کرده؟ او کیست؟ دل به قرآن سپرد. " آیه کریمه: فلایستطیعون توصیة ولا الی اهلهم یرجعون (یس/ 50 ) [پس نه قدرت وصیت و سفارش پیدا می کنند و نه می توانند به سوی کسان خود بازگردند.] توجهم را به خود جلب کرد."

 
لابد کار ساواک با وی تمام شده بود که در 25 خرداد به لشکر 12 خراسان اعلام کرد: «غیرنظامی سیدعلی فرزند سیدجواد، شهرت خامنه ای... بدون قید و شرط آزاد» شود. اما چند روز بیشتر در پادگان نگهش داشتند تا این که خبر آزادی همه زندانیان از راه رسید. "تعجب... کردیم. همه مان را آزاد کردند ... در آن زندان هیچ کس را [نگه نداشتند] ... همه آنهایی که بودیم با هم آزادمان کردند ... فقط یک شیخی باقی ماند به نام جعفریان... ارتباط با بیت یکی از آقایان داشت؛ آقای قمی ... [حتما ] می خواستند از او حرفی ... بکشند... تا سه ماه بعد زندان بود یا بیشتر."

 
 
 
سیدعلی راه خانه پدری را در پیش گرفت، در حالی که چهره اش دیگرگون بود. او ریش نداشت. دیدار پسر برای پدر و مادر، آن هم پس از خطرات بی سابقه ای که از سر گذرانده، موهبتی بود که تغییر چهره، چندان در برابرش به چشم نمی آمد. اما هنوز پاسخی برای دل نگرانی های خویش نیافته بود؛ نگرانی از واکنش پدر و مادر. چه خواهند گفت؟ وقتی در آغوش مادر آرام گرفت و شنید. "علی جان! بِهِت افتخار می کنم"، جان تازه ای در او دمیده شد؛ و روحیه ای پیدا کرد که تا پانزده سال بعد با او بود. چهره بی ریش آسیدعلی آقا برای برادرانش دیدنی تر بود "برادرهایم دیدند من بی ریش وارد شدم خیلی برایشان جالب بود. "



 
دیدار با آیت الله میلانی

پس از آزادی از زندان لشکر، آیت الله میلانی به دیدن آقای خامنه ای آمد . چند روز بعد، بازدید ایشان را پس داد. آیت الله میلانی از ریش شاگرد خود هم پرسید. " تا مرا دید گفت هنوز ریشتان درنیامده؟ گفتم نه... عجله ندارم."

در این دیدارها آیت الله میلانی از آنچه که در 15 خرداد و پس از آن پدید آمده بود، ابراز نارضایتی کرد. او با این تحلیل که مهم ترین طبقه اجتماعی جوانان هستند و در میان آنها بهترین شان جوانان متدین و از این بین ارجمندترین آنها کسانی که شهامت اقدام دارند و شجاعت به خرج می دهند، کشته شده، از بین رفته اند، چنین نتیجه می گرفت که ما ضرر کرده ایم. " البته این منطق را هم آن وقت بنده که خُب، طلبه ای بودم، هیچ قبول نمی کردم. شاید با ایشان مقداری بحث هم می کردیم، ولیکن خُب، ایشان استاد بود، بزرگ بود [و من نمی خواستم در] بحث با ایشان گستاخی نشان دهم. "

 
آقای خامنه ای در برابر مواضع آقای میلانی از خود می پرسید: جوان های اهل اقدام و شجاع چه زمانی باید خود را نشان دهند؟ درست است که در چنین رخدادهای خونینی چند تن کشته می شوند، اما از قبل آن، افراد بیشتری انگیزه مبارزه پیدا می کنند و میدان دار می شوند. کسی که در مشهد "رفتار بی نظیری بین علما داشت مرحوم آشیخ مجتبی قزوینی بود... ملایی بود که این گونه کارها از او اصلاً انتظار و توقع نمی رفت. مرد زاهدی بود. گوشه گیر بود. حتی برای درس و بحث به مسجد و مدرس عمومی نمی آمد. توی خانه اش تدریس می کرد... اهل سیاست نبود... مشرب ضدفلسفی داشت و با کسانی که اهل فلسفه بودند به کلی مخالف بود؛ از جمله با آقای خمینی و آیت الله میلانی... که معروف بودند به مکتب فلسفه و عرفان ... اما ... می گفت پرچم اسلام امروز دست [آقای خمینی ] است و بر همه واجب است که از او اطاعت کنند ... مرحوم 
آشیخ مجتبی... مرد بسیار تند و پرجوشی بود که این در ... اثناء کار معلوم شد و قبلاً نه، هیچ مشخص نبود که این مرد چقدر در باطن خودش جوش و خروش دارد."
 
آیت الله میلانی در کار مبارزه با حکومت محمدرضا پهلوی سلیقه و اعتقاد خود را داشت؛ سلیقه ای که با اندک روحانیان مبارز مشهد، از جمله آقای خامنه ای، تفاوت می کرد. این فاصله هر چند، هرگز پر نشد و گاه به نقار، دلخوری و قهر رسید، اما آقای میلانی نسبت به آنچه که امام خمینی پیش گرفته بود، باور داشت، به آن احترام می گذاشت و گاه باور خویش را به مرحله اقدام و عمل نیز می رساند. در پی وفات آیت الله بروجرد ی، شاه به آقای میلانی پیام می فرستد که آماده است با حمایت کامل از حوزه علمیه مشهد، آن را مرکز علوم دین ی ایران قرار دهد؛ مشهد جایگزین قم گردد؛ عمده شهریه طلاب ایران از طریق آقای میلانی توزیع گرد د. آیت الله میلان ی نپذیرفت.

در پی پاسخ منفی آقای میلانی بود که محمدرضا پهلوی، وفات آیت الله بروجردی را به آیت الله سیدمحسن حکیم تسلیت گفت. آقای میلانی بعدها، در سال 1343 ضمن بازگویی این ماجرا به محمدمهدی عبدخدایی تأکید کرد: من حاج آقا روح الله، سلام الله علیه را رها نخواهم کرد.




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/7/9 توسط مصطفی نادری

راهکارهای رهایی از عذاب و فشار قبر

برای رهایی و خلاصی از فشارها و سختی‌های قبر و عوالم پس از آن، راهکارهای مختلفی وجود دارد که اکنون مجال شرح و تبیین همه آن راهکارها نیست و در این جلسه صرفاً به چند راهکار اشاره می‌گردد. البته باید دانست که برترین و مؤثرترین راهکار برای رهایی از عذاب قبر و قیامت، پیشگیری از سقوط و انحراف، از طریق چنگ زدن به موانع سقوط و دوری از عوامل سقوط انسان است. در واقع، ورود به مبحث معاد نیز به این جهت بود که یاد مرگ و یاد قیامت، یکی از موانع مهمّ سقوط انسان به شمار می‌رود. لذا چون این راهکار اصل بحث ما است، فعلاً در این باره صحبت نمی‌کنیم و به چند راهکار دیگر اشاره خواهیم کرد:

راهکار اوّل: توجه؛ همه باید نسبت به سفر پیش رو و عالم قبر توجه و بیداری جدی داشته باشند. همه باید یقین بدانند که عالم قبر وجود دارد و نیز بدانند که خیلی خطرناک است. توجه به اینکه ممکن است فرداشب، شب اول قبر ما باشد و توجه به اینکه آیا این شب اول قبر برای ما راحت است یا نه؟! بسیار در تغییر شخصیّت و اصلاح رفتار و در نتیجه رهایی از عذاب و فشار قبر مؤثر است.

قرآن کریم در سوره «تکاثر»، راجع به قبر خیلی صریح و روشن صحبت می‌کند و مرتب می‌فرماید: ای کاش توجه داشتیم.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ، حَتىَ‏ زُرْتمُ‏ُ الْمَقَابِرَ، کلاََّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ، ثُمَّ کلاََّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ، کلاََّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ، لَترََوُنَّ الجَْحِیمَ، ثُمَّ لَترََوُنهََّا عَینْ‏َ الْیَقِینِ، ثُمَّ لَتُسَْلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ»[4]

می‌فرماید: عده‌ای از شما غافلید، دنیا و تعلّقات دنیوی شما را مشغول کرده است و ناگهان قبر را می‌بینید. بعد می‌فرماید: «ای کاش توجه پیدا می‌کردید» و دو مرتبه تکرار می‌کند: «ای کاش توجه پیدا می‌کردید» سپس می‌فرماید: «ای کاش آن مرتبه یقین برای شما پیدا می‌شد» و پس از آن می‌فرماید: «ای کاش آن مرتبه دوم یقین که عین الیقین است، برای شما پیدا می‌شد». ای کاش به راستی واقعیّت را درک می‌کردید و حقیقت را می‌یافتید.

لذا این سوره مبارکه از ابتدا تا انتها، علاوه بر تنبّه، ضرورت توجه و بیداری را گوشزد می‌کند و می‌فرماید: ای کاش از خواب غفلت بیدار می‌شدید، ای کاش توجه داشتید که بالاخره شب اول قبری هست و دیر یا زود آن شب فرا می‌رسد و باید در آن مقطع هولناک به سؤالات فرشتگان و مأموران الهی پاسخ دهید، وگرنه عذاب و فشار قبر دارید و حفره‌ای از جهنّم فراروی شما گشوده می‌شود.

امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در شعرى که منسوب به ایشان است، مى‏فرمایند:

«یا من بدنیاه اشتغل‏ قد غره طول الأمل‏           الموت یأتی بغتة و القبر صندوق العمل»[5]

آن حضرت می‌فرمایند: ای کسی که به دنیا مشغول و از قبر و قیامت غافل شده‌ای! آمال و آرزوها تو را فریب داده و از این جهت به فکر قبر و قیامت نیستی! بدان که مرگ خبر نمی‌کند و ناگهان می‌میری و وارد قبر می‌شوی و در قبر اعمال قبلی تو تعیین می‌کند که وارد باغی از بهشت یا گودالی از جهنّم شوی. و در آن هنگام حسرت و ندامت تأثیری نخواهد داشت.

 راهکار دوّم: توبه؛ توبه، همه آثار گناهان و از جمله عذاب و فشار قبر و قیامت را محو و نابود می‌سازد. قرآن کریم می‌فرماید:

«مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات»[6]

اگر انسان جداً توبه کند، گناه او هرچه بزرگ و هرچه فراوان باشد و آثار شوم گناه، برزخی باشد یا قیامتی، بالاخره خداوند متعال او را می‌بخشد و گناهان او مبدّل به حسنات می‌شود. یعنی نه تنها گناهان و آثار و تبعات آن، محو و نابود می‌شود، بلکه یک پرونده درخشانی که صفحه اول ثواب توبه است،‌ فراروی او گشوده می‌شود.  

راهکار سوّم: توسّل به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»؛ توسّل به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»، ارتباط با ایشان و زیارت با معرفت آن ذوات مقدّس، عذاب و فشار قبر را نابود می‌کند. این موضوع کراراً به تجربه اثبات شده است که افرادی که در دنیا علاوه بر پیروی از چهارده معصوم و کسب خشنودی ایشان، ارتباطی از طریق زیارت یا توسّل روزانه با آن بزرگواران داشته‌اند، در قبر از آسایش و رفاه خاصّی برخوردار شده‌اند.

مرحوم محدّث قمی «ره» در مفاتیح، خوابی از یک عالم بزرگ نقل می‌کند که پیشتوانه قرآنی و روایی دارد. قضیّه از این قرار است که یکی از علما خواب ظالمی را دید که در قبر خود در رفاه بود. آن عالم تعجب کرد و علّت آسایش او را از خودش جویا شد. ظالم گفت: رفاه من موقت است و دلیل آن این است که امشب خانمی را در این قبرستان دفن کردند و پس از آن امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، به دیدن او آمدند و به خاطر قدوم امام حسین، عذاب این قبرستان به طور موقت برداشته شده است.

آن عالم نقل می‌کند که از خواب بیدار شدم و با قراینی که در خواب از مشخصّات آن خانم فهمیده بودم، به جستجوی اقوام او پرداختم و بالأخره شوهرش را در بازار یافتم. وقتی قضیّه خواب را برای او گفتم و علّت را از وی جویا شدم، گفت: خانم من زنی بسیار مقدّس، متدیّن، نجیب و عفیف بود و علاوه بر اینها، علاقه وافری به امام حسین«سلام‌الله‌علیه» داشت؛ لذا هر روز زیارت عاشورا می‌خواند و به حضرت سیّدالشّهدا«سلام‌الله‌علیه» متوسّل می‌شد و از این رو آن امام بزرگوار در شب اوّل قبر به دیدن او ‌آمده‌اند.

آن روایت مشهور حضرت رضا«سلام‌الله‌علیه» را همه شما شنیده‌اید که فرمودند: هرکه مرا زیارت کند، من در شش موقف به فریاد او خواهم رسید و یکی از آن مواقف، قبر است. یعنی حضرت رضا«سلام‌الله‌علیه» در قبر به دیدن زائر خود می‌روند و او را از عذاب و فشار قبر می‌رهانند. البته باید توجه داشته باشیم که منظور از زائر در این‌گونه روایات، مرد یا زن مؤمنی است که حقیقتاً به زیارت برود، نه اشخاص گناهکاری که برای تفریح به مشهد یا سایر مشاهد مشرّفه می‌روند و در همان مکان مقدّس هم گناه می‌کنند. در روایاتی که آثار شگفت‌آوری برای زیارت اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» ذکر شده است، معمولاً عبارت «عَارِفاً بِحَقِّهِ» [7]تکرار شده است و این بدان معنا است که زیارت با معرفت آن آثار را دارد.

مسلّم است که امام حسین یا امام رضا«سلام‌الله‌علیهما» در قبر به دیدن آن خانم مؤمن و عفیف می‌روند که علاوه بر رعایت تقوا به زیارت می‌رود یا توسّل روزانه به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» دارد. افراد بی‌حجاب یا بدحجاب که به مشهد می‌روند و به اجبار برای ورود به حرم چادر به سر می‌کنند و بلافاصله پس از خروج، بد حجاب می‌شوند، مشمول این روایت نمی‌شوند و لیاقت میزبانی حضرت رضا«سلام‌الله‌علیه» را در قبر نخواهند یافت. بنابراین اگر یک خانم عفیف و متدین یا یک مرد متدیّن به زیارت برود، به امام رضا«سلام‌الله‌علیه»  واجب می‌شود که به دیدنش بروند و اگر در بیداری نروند، در خواب به دیدار وی خواهند رفت.  

عمل صالح، مکمّل شعار و اعتقاد

من بارها گفته‌ام و اکنون هم متذکّر می‌شوم که بحمدالله شیعیان از نظر عقیده در وضعیّت بسیار خوبی قرار دارند؛ درّ گران‌بهای ولایت را درک می‌کنند که بسیار ارزشمند است، از نظر شعار هم در وضعیّت مطلوبی قرار دارند؛ جلسات عزاداری و نظایر آن حاکی از آن است که شیعه به شعائر دین اهمیّت می‌دهد و حتی اگر گاهی اعمال ناپسند در تعظیم شعائر نفوذ می‌کند، امّا همین مقدار که شیعه شعار منطبق با عقیده دارد، ارزنده است، امّا متأسّفانه در رکن سوّم ایمان که مکمّل شعار و اعتقاد است، کوتاهی شده است. شیعیان باید طبق عقیده و شعار راستین تشیّع عمل کنند تا موفّق و سربلند باشند. هم? نارسایی‌ها و معضلات از کوتاهی در عمل سرچشمه می‌گیرد.

شیعیان باید در کردار و گفتار خود از سیره عملی ائمّه اطهار«سلام‌الله‌علیهم» سرمشق بگیرند و از ایشان پیروی کنند. الان همه شما که اینجا نشسته‌اید، دلتان برای سفر به کربلا پر می‌زند و آرزو دارید که در حرم مطهّر امام حسین«سلام‌الله‌علیه» باشید، در حالی که باید دلتان برای متابعت عملی از سیره امام حسین«سلام‌الله‌علیه» پر بزند و آرزد داشته باشید پیرو و شیعه واقعی آن حضرت باشید. اگر کسی در عمل امام حسین یا امام رضا امام حسین«سلام‌الله‌علیهما» را سرمشق خود قرار ندهد، نه تنها به دیدن او نمی‌آیند، بلکه از او آزرده خاطر می‌شوند.  

گناه شیعیان اهل بیت«ع» را می‌آزارد

جوانی به من می‌گفت: به حرم امام رضا «سلام‌الله‌علیه» رفتم و چشمم به یک خانم افتاد و خیره شدم و نگاه شهوت انگیز را ادامه دادم. حتی رفتم در حرم مقدس به دنبال آن زن و به صورتش نگاه کردم و یک تبسّمی هم به صورتش کردم. ناگهان متوجه شدم که کجا هستم و چه می‌کنم. یادم افتاد در محضر حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» هستم و ایشان من را می‌بینند. می‌گفت: عقب عقب بدون اینکه زیارت بخوانم از حرم بیرون رفتم. ناهار خوردم و وجدانم خیلی به من ضربه می‌زد. بالاخره خوابیدم و در خواب دیدم که به حرم رفتم و حضرت رضا«سلام‌الله‌علیه» به ضریح مطهر تکیه داده‌اند. جلو رفتم و بدون اینکه سلام کنم یک سیلی به صورت امام رضا«سلام‌الله‌علیه» زدم. بعد هم با پای خود به کمر آن حضرت زدم و از حرم بیرون رفتم. از خواب بیدار شدم و دیدم که آن نگاه آلوده در حرم مطهّر، سیلی به صورت حضرت رضا«سلام‌الله‌علیه» و آن تبسّم در صورت نامحرم نیز لگدی به پهلوی ایشان بوده است.

از این مطالب نباید به سادگی گذشت، اینها واقعیّت است. ما باید شیعه حقیقی و حسابی باشیم تا امام حسین«سلام‌الله‌علیه» به دیدار ما بیایند. معلوم است که اگر شب اوّل قبر امام حسین یا امام رضا یا سایر معصومین«سلام‌الله‌علیهم» به دیدن کسی بیایند، چقدر راحت و آسوده می‌شود و به جای آن باغی که برایش تهیه شده، اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» او را نزد خود می‌برد، آنگاه باغ در باغ و لذّت روی لذّت نصیب او می‌شود.

تقاضا دارم به شب اول قبر خیلی فکر کنید. علمای علم اخلاق می‌گویند که لاأقل هفت یا هشت یا ده مرتبه در شبانه روز به فکر مرگ و قبر و برزخ و قیامت باشید. از همه شما تقاضا دارم که در وقت گناه از یاد معاد و باور مرگ به عنوان یک نیروی کنترل کننده کمک بگیرید. به خود تلقین کنید که همه جا محضر امام زمان«ارواحنافداه» است و من در محضر ایشان هستم، پس ادب حضور باید مراعات شود. تقاضا دارم بدین وسیله از نظر عمل به اصلاح وضعیّت خود بپردازید تا با تکمیل مثلّث شعار، عقیده و عمل، ایمان شما کامل شود و به بهشت و مقامات والای معنوی و عرفانی دست یابید.   

پی‌نوشت‌ها

============

1. بحارالأنوار، ج 6، ص 275

2. زخرف / 71

3. امالی الصدوق، ص 385-384

4. تکاثر / 8-1

5. دیوان الإمام على، ص 312

6. فرقان / 70     

7. کافی، ج 4، ص 582 ؛ من‏ لایحضره ‏الفقیه، ج 2، ص 583‏ و ...




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/7/9 توسط مصطفی نادری

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم 

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی  یَفْقَهُوا قَوْلِی»

   منازل معاد

 

منزل دوّم: عالم قبر در دو جلسه گذشته، راجع به حالت احتضار که اوّلین منزل از منازل معاد است، مطالبی بیان شد. در این جلسه به تبیین گوشه‌هایی از ویژگی‌های منزل بعدی، یعنی منزل قبر خواهیم پرداخت.

از نظر روایات اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»، قبر انسان، باغى از باغ‌هاى بهشت و یا حفره‏اى از حفره‌های جهنّم است.

«الْقَبْرُ إِمَّا رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَانِ»[1]

در واقع، عالم قبر برای افراد صالح، باغی از باغ‌های بهشت است و تا روز قیامت هرچه بخواهند در آن می‌یابند. مانند بهشت که قرآن کریم در وصف آن می‌فرماید:«ما تَشتَهیهِ الأنْفُسُ و تَلَذُّ الأعیُن»[2] در قبر هم افراد مؤمن و نیکوکار، هر چه آرزو کنند و هرچه چشم آنها از دیدن آن لذّت برد، برای آنها مهیّا است. لذّت، خوشی و شادمانی آنان در قبر به گونه‌ای است که گذشت میلیون‌ها سال برای ایشان به اندازه یک ساعت است. حتی افراد مؤمن و لایق می‌توانند در عالم قبر، لذّت مجالست و هم نشینی در محضر چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» را درک کنند. چنین افرادی می‌توانند خدمت مولا امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» یا خدمت امام حسین برسند یا خانم‌های شایسته می‌توانند خدمت حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» باشند که والاترین لذّت را دارد.

   اما افراد بدرفتار و زشت کردار، قبر خود را به مثابه گودالی از جهنّم می‌یابند که هر ساعت آن، هزاران سال می‌نماید. مار و مور و عقرب به جان آنها می‌افتد و در آتش قبر که برگرفته از آتش جهنّم است، می‌سوزند.

‌بنا بر تصریح قرآن کریم، حضرت عیسی «علیه‌السلام»، گاهی مرده‌ها را زنده می‌کرد. در روایات می‌خوانیم آن حضرت مرده‌ای که اثر قبر نداشت و شاید بیش از صد سال از دفن او می‌گذشت را به اذن خدا زنده کرد. او پیرمردی شاد و با نشاط بود و حالات جوانی برای وی پدیدار گشته بود. حضرت عیسی از او پرسید: چند وقت است که مرده‌ای؟!‌ گفت الان مرا در قبر گذاشتند و قبر من مبدّل به باغی از باغ‌های بهشت شد و همه چیز داشت. حورالعین به استقبالم آمد، با هم معانقه کردیم و گلوبند او پاره شد، نشستیم دانه‌های گردن بند را جمع کنیم که شما مرا صدا کردید، یعنی شما مزاحم من شدید.

همچنین در روایت داریم که حضرت عیسی جوانی را تازه مرده بود، ‌زنده کرد. آن شخص جوان بود اما پیری زودرس گرفته بود. ژولیده و افسرده بود و گویا دنیایی از غم و غصّه داشت. حضرت عیسی از او پرسید: چند وقت است مرده‌ای؟ گفت: سال‌ها از مردن من می‌گذرد. وقتی که مرا در قبر گذاشتند و روی قبر را پوشاندند، مأمورین الهی آمدند و سؤالاتی پرسیدند و چون در پاسخ آن سؤالات ماندم، تازیانه‌ای به من زدند و قبر من مبدّل به جهنّم شد و آتش همه جا را فراگرفت. سالیان طولانی در آن آتش می‌سوختم که شما مرا صدا کردید.

حقیقت و ماهیّت عالم قبر

حقیقت عالم قبر و کیفیّت آن نزد ما روشن نیست. در واقع بنا نیست که ما راجع به مرگ و منازلش، خصوصیّات را بدانیم. همان‌طور که در جلسات گذشته بیان شد، ما از قبر و قیامت و عالم برزخ، دورنمایی بیش نمی‌دانیم، امّا به عنوان یک ضرورت در دین اسلام می‌دانیم که منازل پس از مرگ وجود دارد و همه ناچار از عبور از آن منازل هستند.

مثلاً شیعیان معتقدند که باید برای میّت، تلقین ‌خوانده شود و به عربی هم می‌خوانند. این در حالی است که بسیاری از اموات، در زمان حیات، عبارات و کلمات فارسی تلقین را هم نمی‌فهمند، چه رسد به عربی، اما اکنون که از دنیا رفته، دست روی شانه او می‌گذارند و او را تکان می‌دهند و آن تلقین را به عربی می‌خوانند و به او می‌گویند: «إسمع» و «إفهم». معنای این حرکت این است که او هم می‌شنود و هم می‌فهمد، اما حقیقت و ماهیّت این امر برای ما روشن نیست.

عذاب و لذّت قبر، مربوط به جسم است یا روح؟

مطلبی که باید مورد توجه جدی قرار بگیرد این است که سؤال و جواب قبر و همچنین عذاب‌ها و لذّاتی که برای عالم قبر بر می‌شمرند، مربوط به روح انسان است، امّا چون روح متعلّق به جسم مادّی است و بدان وابستگی دارد، جسم نیز آن عذاب‌ها و لذّات را درک می‌کند. به بیان روشن‌تر سؤالات قبر از روحی پرسیده می‌شود که متعلق به بدن است و هنوز تعلقش را از جسم و از بدن جدا نکرده است.

 برای فهم بهتر این موضوع و برای تقریب به ذهن، می‌توان عالم قبر را به خواب تشبیه کرد. گرچه این تشبیه، تشبیه بعیدی است، ولی به تفهیم موضوع کمک می‌کند. خواب انسان و خوشی و ناخوشی در خواب، مربوط به روح است، اما تأثیر عجیبی روی جسم می‌گذارد. مثلاً وقتی انسان در خواب ببیند که وارد یک باغ سرسبز شده و با رفقا و هم‌نشینان خوب، در آن باغ لذّت می‌برد و خوش و خرم است، خوشی و نشاط او که مربوط به روح بوده، به جسم او نیز سرایت می‌کند و پس از بیدار شدن، احساس راحتی و آرامش دارد. همچنان‌که خواب وحشتناک، جسم انسان را دچار ناراحتی و اضطراب می‌کند.

احتلام در خواب، مثال روشن‌تری در این زمینه است؛ در خواب حالتی برای روح انسان رخ می‌دهد و در حالی که جسم او با هیچ کسی یا چیزی تماس نداشته و تحریک نشده است، در اثر تحریک روح محتلم می‌شود.

فشار قبر

یکی دیگر از موارد قطعی و مسلّم عالم قبر، آن است که برخی افراد به سبب اعمال خود فشار قبر دارند و در قبر زیر منگنه الهی له می‌شوند. بر اساس روایات، چند دسته فشار قبر خواهند داشت و از جمله می‌توان به افراد سخن چین، زنان یا مردان بداخلاق و تندخو در خانه، افرادی حرف و عمل بیهوده زیاد دارند و نیز کسانی که به طهارت اهمیّت نمی‌دهند، اشاره کرد.

حقیقت و ماهیّت فشار قبر نیز برای ما روشن نیست و نمی‌توانیم آن را درک کنیم. امّا در این خصوص نیز از یک مثال برای تفهیم موضوع و تقریب به اذهان، یاری می‌جوییم. مثلاً‌ فشار روحی یک جنایتکار و خیانتکار که در مقابل قاضی ایستاده و پروند? او را می‌خوانند و مجبور است به جنایات خود اقرار و اعتراف کند و کم کم محکوم به اعدام می‌شود، موجب پدید آمدن فشار جسمی به او می‌شود و حالت خاصّی همراه با احساس سنگینی فراوان پیدا می‌کند. افرادی که در قبر زیر منگنه الهی له می‌شوند هم چنین حالتی دارند که البته سختی و فشار و سنگینی آن قابل مقایسه با مثال مذکور نیست و در وصف نمی‌گنجد.

فشار قبر در اثر بداخلاقی

در روایات می‌خوانیم پیامبر رحمت «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در تشییع جنازه یک صحابی شرکت کردند و فرمودند: تعداد زیادی از ملائکه به تشییع جنازه او آمده‌اند تا جایی که زمین مملوّ از فرشتگان شد. اما وقتی روی قبر را پوشاندند، فرمودند: قبر چنان فشاری به او داد که استخوان‌های سینه او درهم شکسته شد. گفتند: یا رسول الله آدم خوبی بود! فرمودند: بله، آدم خوبی بود، اما در خانه بداخلاق بود.[3] این بدان معنا نیست که مثلاً در خانه اهل فحش و ناسزا بوده یا ظلم می‌کرده است، اگر چنین بود که از دایرهمسلمانی خارج می‌شد. بلکه بداخلاقی او به این معنا است که محیط خانه را سرد می‌کرده و به اصطلاح با نق زدن، همسر و فرزندان خود را ناراحت می‌کرده است. در این خصوص تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هرکدام بداخلاق باشند و محیط خانه را سرد کنند، فشار قبر خواهند داشت.

نکته شگفت آور آنکه ممکن است افرادی مانند همان صحابی، بهشتی باشند، امّا به جهت اعمال خود ناچارند فشار قبر را تحمّل کنند. اساساً تجسّم عمل که در جلسات بعد به شرح آن خواهیم پرداخت، اقتضا می‌کند اعمال زشتی نظیر بداخلاقی، فشار قبر شود و انسان را زیر منگنه الهی له کند.

فشار قبر در اثر اتلاف عمر و جوانی

هدر دادن عمر و جوانی و مشغول شدن به امور بیهوده و بی‌نتیجه نیز فشار قبر دارد. در روایت دیگری آمده است که پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» جوانی را در قبر گذاشتند و به اندازه‌ای آدم خوبی بوده که خود آن حضرت علاوه بر شرکت در تشییع جنازه، در بستن قبر او هم شرکت کردند. مادرش با دیدن این صحنه گفت: برایت گریه نمی‌کنم، زیرا به دست رسول خدا در قبر گذاشته‌ شدی و می‌دانم به بهشت رفتی. وقتی مادرش رفت، پیامبر گرامی«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: قبر فشار عجیبی به این داد و استخوان‌های سینه‌اش در هم شکسته شد و زیر منگنه الهی له شد. گفتند: یا رسول الله! او که آدم خوبی بود، پس چرا چنین شد؟ فرمودند: برای اینکه «مالایغنی» زیاد داشت، یعنی حرف‌های بیهوده و بی‌نتیجه زیاد می‌زد.

معلوم است که آن شخص اهل گناهان زبانی نظیر دروغ، غیبت، تهمت و شایعه نبوده است که اگر چنین بود، به دست پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در قبر قرار نمی‌گرفت. بلکه گفتار او فاقد نتیجه دنیوی یا نتیج? اخروی بوده است.

باید دانست که فشار قبر در اثر کردار و گفتار بیهوده پدید می‌آید، وگرنه اعمال حرام و گناه، باعث پدید آمدن عذاب دردناک و سخت‌تری خواهد شد. مثلاً وقتی انسان نگاه آلوده داشته باشد، عذاب اخروی سختی دارد، امّا نگاه بیهوده و بی‌نتیجه، منجر به فشار قبر می‌شود. شنیدن و دیدن ترانه و غنا و فیلم‌ها و عکس‌های مبتذل در تلویزیون، ماهواره یا اینترنت عذاب اخروی دارد، ولی اتلاف وقت برای دیدن فیلم‌های بیهوده یا شرکت در جلسات بی‌نتیجه، فشار قبر دارد.

 گفتار و کردار انسان و نشست و برخاست و دیدن و شنیدن او باید برای دنیا یا آخرت او مفید باشد و پرداختن به اعمال غیر مفید و بی‌نتیجه و بی‌ثمر، در قبر و منازل پس از آن، انسان را با عذابی نظیر فشار قبر مواجه می‌کند.

 

 

 

 




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/7/9 توسط مصطفی نادری

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری، وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی‏، یَفْقَهُوا قَوْلی»

همان‌طور که در جلسه گذشته بیان شد، یادآوری مسأله مهم مرگ و منازل پس از آن، یکی از موانع سقوط و انحراف انسان در زندگی است. در این جلسه به بیان مصادیقی از سرنوشت انسان‌ها در هنگام مرگ اشاره می‌شود. قرآن کریم در آیات بسیاری و نیز اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» در روایات فراوانی به موضوع مرگ و منازل پس از آن پرداخته‌اند که این حقیقت، نشانگر اهمیّت موضوع مرگ و قیامت از منظر تعالیم دینی و حاکی از آن است که یاد مرگ و قیامت، از بزرگترین عوامل کنترل کننده و موانع سقوط انسان‌ها به شمار می‌رود. حالت احتضار و منتقل شدن از این دنیا به عالم آخرت، انصافاً حالت سخت و مشکلی است. البته همانگونه که قبلاً بیان شد، اگر انسان نیکوکار باشد، مرگ برای او مبارک و میمون خواهد بود:

«الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ»[1]

ولی اگر بدکار و زشت کردار باشد، قبض روح او با شدائد و سختی‌های فراوانی همراه است:

«یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»[2]  

حالت احتضار، ناشی از ملکات نفسانی

اخلاص، فضیلت فراموش شده - 25/5/1391استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه‌الشّریف» جمله تکان دهنده‌ای داشتند و می‌فرمودند: «افرادی که به دنیا دلبستگی دارند و برای آخرت کاری نکرده‌اند، هنگام مرگ نمی‌خواهند از دنیا بروند. لذا وقتی عزرائیل یا ملائکه الهی برای قبض روح نزد او می‌آیند، با آنان دشمنی می‌کند و با بغض آنها از دنیا می‌رود.» حضرت امام«قدّس‌سرّه‌الشّریف» گاهی جمله بالاتری را می‌‌فرمودند و می‌گفتند: «بدون اذن امیرالمؤمنین علی«سلام‌الله‌علیه» ملائکه نمی‌توانند کاری نجام دهند و باید هم? کارها با اذن ایشان باشد، بنابراین اگر محتضر، انسانی بدکار و وابسته به تعلّقات دنیوی باشد، وقتی می‌بیند که با امر و اذن امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» او را قبض روح می‌کنند، کینه ایشان را به دل می‌گیرد و آنگاه با دشمنی امیرالمؤمنین علی«سلام‌الله‌علیه» از دنیا می‌رود. ای به حال کسی که دشمن حضرت علی«سلام‌الله‌علیه» باشد.»

بنابراین برای عبور موفقیّت آمیز از منزل احتضار که منزل اوّل مرگ است، باید چاره‌ای اندیشید. در طول زندگی باید رفتارها اصلاح شوند تا انسان بتواند هنگام مرگ با سلامتی در دین از دنیا برود. قطع دلبستگی‌های مادی، اندیشیدن به قبر و قیامت و همچنین توسّل‌ به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» از جمله راه‌کارهای نجات از حالات انحرافی در هنگام احتضار هستند.

یکی از بزرگان مورد وثوق چنین نقل می‌کرد: پیرمردی را می‌شناختم که سواد الفبا نداشت، ولی از تقدّس و سلامت نفس بالایی برخوردار بود. روزی مریض شد و کسی را به دنبال من فرستاد. وقتی نزد او رفتم، گفت: من امشب می‌میرم و می‌خواهم تو بالای سر من باشی. من قبول کردم و در کنار پیرمرد ماندم  . پیرمرد گفت: من الان نمی‌میرم، برو بخواب و هنگام سحر کنارم بیا. آن عالم می‌گوید: خوابیدم و برای نماز شب نزد او آمدم، دیدم نمی‌تواند بلند شود و خوابیده نماز شب می‌خواند. پس از آن، نماز صبحش را نیز به صورت خوابیده به من اقتدا کرد. وقتی نماز صبح تمام شد، یک دفعه دیدم که می‌گوید: السّلام علیک یا رسول‌الله، السّلام علیک یا امیرالمؤمنین، السّلام علیکِ یا سیدة نساء‌العالمین، تا به نام امام زمان«ارواحنافداه» رسید، می‌خواست بلند شود، ولی نتوانست، لذا در حالت خوابیده دست روی سر گذاشت و گفت: السّلام علیک یا بقیّة‌الله، السّلام علیک یا حجة‌الله؛ آنگاه از دنیا رفت. من فهمیدم که چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» بالای سر او آمده‌اند تا روح مقدّس این پیرمرد را با خود ببرند.

همچنین یکی از علمای اصفهان می‌گفت: با یکی از دوستان وارسته‌ در سفر بودیم و در راه بازگشت تصادف کردیم. من سالم ماندم ولی حال او در اثر تصادف وخیم شد و حالتی شبیه کما به او دست داد. او را در ماشین قرار دادیم تا به بیمارستان منتقل کنیم. من بالای سرش بودم که یکباره دیدم شروع به خواندن زیارت جامعه کرد. زیارت جامعه را خواند تا به اصفهان رسیدیم، وقتی وارد اصفهان شدیم، شروع به قرائت سور? یس کرد. هنگامی که ماشین به بیمارستان رسید، آیه «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ»[3] را گفت و از دنیا رفت.

اگر انسان نیکوکار و سلیم النفس باشد، مرگ و احتضار نیز برای او گوارا و همراه با سلامتی خواهد بود. کردار زشت و تبعیّت از هوای نفس نیز احتضار سخت و زشتی برای انسان رقم خواهد. فردی که انسان بد زبان و فحّاشی بود، هنگام مرگ شروع به فحش و بیان کلمات رکیک به خانواده و فرزندان خود کرد، به قدری فحش‌های او زشت بود که خانواده او خجالت کشیدند و از نزد او بیرون رفتند تا از دنیا رفت و مرد.

در واقع هنگام احتضار، ملکات و روحیّات انسان که در مدّت عمر در اثر کردار خود پدید آورده است، بروز و ظهور می‌یابد. ملکات نفسانی زنده می‌شوند و خواهش‌ها و آمال و آرزوها تجلّی پیدا می‌کنند. در این حالت اگر انسان به راستی در زندگی اهل عبادت و ارتباط با خداوند به خصوص اهل نماز باشد و با قرآن انس گرفته باشد، در هنگام مرگ قرآن تلاوت می‌کند، ولی اگر دنیاطلب و پست باشد، در آن هنگام بازهم بر کارهای زشت خود تأکید می‌کند و رذائل اخلاقی او بروز می کند. در تاریخ می‌خوانیم که فردی قصد داشت زنی را فریب دهد و آدرسی را به اشتباه به او داد تا وی را گرفتار سازد، داستان طولانی است و ما فقط به منظور خود از این داستان اشاره می‌کنیم که بالاخره خداوند به آن زن عنایت کرد و قصد آن مرد را فهمید و به طریقی از دست او فرار کرد و مرد گرفتار عشق شیطانی شد. در نتیجه، هنگام مرگ، علی‌رغم اینکه مکرراً ذکر «لااله الاّ الله» را به او تلقین می‌کردند، شعری به این مضمون می‌خواند که کجاست آن کسی که می‌خواستم فریبش دهم و مرا فریب داد؟ کجاست آن زن؟ و ... و مرتّب این اشعار را می‌گفت تا به درک واصل شد.

استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه‌الشّریف» می‌گفتند: یکی از اهل علم، بیمار شد و در حالت احتضار بود، وقتی برای دیدن او رفتیم، او می‌گفت  : خدا عجب ظالمی است! می‌خواهد بین من و زن و فرزندانم فاصله بیندازد. او با این حالت از دنیا رفت! گرچه اهل علم بود، امّا دنیاپرستی و دلبستگی به دنیا، باعث شده بود شیطان به او الهام کند و نسبت به خداوند جسارت نماید و سخنان کفرآمیزی بگوید.

حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی«رحمةالله‌علیه» نیز به من می‌گفتند: دم مرگ یکی از رفقای قدیمی بر بالین او حاضر شدم، او چشمانش را باز کرد و گفت: خداوند چقدر ظالم است، من و تو هر دو طلبه بودیم و هر دو درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌رفتیم و هر دو باسواد بودیم، ولی تو به اینجا رسیدی و مرجع تقلید شدی و من هیچ مقامی پیدا نکردم! بعد از آن از دنیا رفت.

قبل از آنکه از انسان کاری بر نیاید، باید به فکر فردا باشد. هرچه در هنگام احتضار برای انسان رخ می‌دهد، ناشی از اعمال دوران حیات خود اوست. اگر کردار، گفتار و رفتار نیک و پسندیده‌ای داشته، احتضار و جان دادن او نیز با راحتی همراه خواهد بود، ولی اگر بدکار باشد، قبض روح او با سختی همراه است. آیه شریفه «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[4] که در قرآن شریف با عبارات مختلفی تکرار شده و مشابه آن فراوان است، نشانگر اهمیّت اثرات رفتار و کردار زندگی، در حالت احتضار می‌باشد  .

توجّه در حیات کوتاه دنیوی

مرگ برای همگان حتمی و قطعی است و زندگی دنیا به نسبت آخرت، یک لحظه بیشتر نیست. در روز قیامت وقتی از کسی که در دنیا عمر طولانی نیز داشته است، سؤال می‌شود که چقدر در دنیا ماندی، پاسخ می‌دهد:

«قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»[5]

نصف روز و یا یک روز مانده‌ایم. برخی از مفسّرین در معنای این آیه شریفه می‌گویند این افراد می‌خواهند دروغ بگویند و تهمت بزنند؛ امّا حقیقت نیز همین است و به راستی عالم دنیا نسبت به عالم برزخ، یک لحظه بیش نیست، حتّی عالم بزرخ که بسیار طولانی است، در برابر قیامت، لحظه‌ای بیش نیست. در این دنیا که خود لحظه‌ای در برابر جهان آخرت است، انسان می‌تواند به خود بیاید و لحظات خود را با یاد خداوند و توجّه به مرگ و قیامت، مقدّس و باارزش کند. یک لحظه غفلت در دنیا می‌تواند انسان را به ورطه سقوط بکشد و یک لحظه توجّه، ممکن است انسان را نجات دهد. استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آخرین لحظان حیات، به همه ما وصیّت می‌کردند: توجّه! توجّه! توجّه!

فردی که انسان متشخّصی بود، نقل می‌کرد که در اوایل آدم خوبی نبودم. دختر کوچکی داشتم که از دنیا رفت. شبی در خواب دیدم که مرده‌ام و مرا در قبر گذاشتند. ناگهان حفره‌ای در قبرم گشوده شد و اژدهایی از آن بیرون آمد و به دنبال من ‌‌‌آمد. متوجّه شدم که این اژدها اثر اعمال من است. من از او فرار می‌کردم و او به دنبال من بود، تا اینکه به در باغی رسیدم و داخل آن شدم. اژدها دم در باغ ماند. دیدم که دخترم در باغ است و آن باغ، به دختر کوچکم که تازه از دنیا رفته بود، اختصاص دارد. دخترم جلو آمد و در دامان من نشست و این آیه شریفه را خواند: «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»[6] و گفت  : پدرجان وقتش نشده که آدم شوی! وقتش نشده که انس با خدا و قرآن پیدا کنی؟ آن شخص می‌گوید ناگهان از خواب بیدار شدم و پس از آن از خواب غفلت نیز بیدار شدم.

پی‌نوشت‌ها:

===================

1.‌ نحل / 32

2.‌ انفال / 50

3.‌ یس / 58

4.‌ سجدة / 17؛ همچنین ر.ک: نور / 24 ؛ سجدة / 19 ؛ أحقاف / 14 ؛ واقعة / 24 و ...

5.‌ مؤمنون / 113

6.‌ حدید / 16




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/7/9 توسط مصطفی نادری
 
به گزارش جهان، دکتر علیرضا محمدی، متخصص روانشناسی بالینی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران عنوان کرد: این 5 راه حل به شما کمک می‌کند تا از ماده خاکستری مغزتان علیه پیر شدن محافظت کنید.

*قوی دست بدهید

این متخصص روانشناسی بالینی عنوان کرد: دست دادن قوی نشان دهنده قدرت شماست اما حواستان باشد که این موضوع نشان دهنده احتمال کمتر ابتلای شما به آلزایمر در آینده است.

وی در ادامه مطلب افزود: در واقع اگر قدرت دست شما زیاد باشد احتمال کمتری دارد که به آلزایمر دچار شوید.

محمدی اظهار کرد: برای اینکه قدرت خود را بسنجید می‌توانید دمبل هایی به وزن یک دهم وزن خودتان را در هر دست بگیرید و با آنها حرکت کنید اگر نتوانید 25 متر را با این وزنه ها در دست طی کنید یعنی احتیاج به تمرینات ورزشی دارید.

*به مغزتان شوک دهید
محمدی تصریح کرد: بعضی از انسان ها سورپرایز شدن را دوست دارند و بعضی نه، اما همیشه مغز انسان ها سوپرایز شدن را دوست دارند.

وی با بیان این  مطلب ادامه داد: تحقیقات نشان داده است قرار گرفتن در مقابل یک معما و حل یک مسئله می‌تواند مانع از تخریب پروتئین های خاص در مغز شود.

وی اظهار کرد: حل جدول کلمات مقاطع ذهن شما را به چالش می کشد، پس سعی کنید در کارتان هم تنوع ایجاد کنید وهم به حل مسائل کاری بپردازید.

*سبزیجات بخورید
این متخصص روانشناسی بالینی تصریح کرد بهترین کمک تغذیه ای که می‌توانید به مغزتان بکنید خوردن سبزیجات غنی از فولات و در کل خانواده ویتامین های B است.

وی در ادامه گفت: افزایش فولات در رژیم غذایی باعث کاهش ابتلا به بیماری های آلزایمر میشود.

وی اظهار کرد: برای همین بهترین کار این است که سبزیجات، ماهی، قهوه و زردچوبه را به رژیم غذایی اضافه کنید.

*مواظب سرتان باشید
محمدی تصریح کرد: هر گونه ضربه وارد شده به سر می تواند احتمال ابتلا به آلزایمر را در آینده بالا ببرد.

وی در ادامه گفت: حتی زدن ضربه با سر به توپ، هد زدن مهم ممکن است در آینده باعث افزایش احتمال ابتلا به فراموشی شود.

محمدی تاکید کرد: برای همین سعی کنید تا می‌توانید از سرتان در مقابل هر ضربه یا اتفاقی محافظت کنید.

* به طور منظم ماهی بخورید
این متخصص روانشناسی بالینی تصریح کرد: با مصرف ماهی به طور منظم می‌توانید احتمال ابتلای خودتان به فراموشی را در آینده 20 درصد کاهش دهید.

وی خاطرنشان کرد: تغییر شیوه زندگی و انتخاب یک شیوه زندگی مناسب می‌تواند احتمال ابتلا به فراموشی را در آینده تا 50 درصد کاهش دهد
 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/7/9 توسط مصطفی نادری

 

به گزارش جهان، دکتر محمد حسین خوشنویسان رئیس اداره سلامت دهان و دندان وزارت بهداشت در گفتگو با  باشگاه  خبرنگاران افزود: شعار ما برای کاهش آمار دندان های پوسیده و بهداشت دهان و دندان سالم نگاه داشتن دندان های سالم است.

وی گفت: کشوری مثل اسکاندیناوی 20 سال است که جمعیت آن تنها یک دندان پوسیده هم نداشتند که این امر تنها با آموزش و مراقبت صورت گرفته است.

خوشنویسان ادامه داد: اگر آموزش مداوم و حساسیت مراقبت از دندان ها به صورت مداوم در کشور صورت گیرد می‌توانیم آمار پوسیدگی دندان های پوسیده هر فرد را در کشور کاهش دهیم، در واقع باید حتی کسانی که دندان های ترمیم شده دارند را به خوبی نگهداری کنند.

وی عنوان کرد: اگر فردی روزی دو بار یعنی صبح و شب به طور مناسب مسواک بزند می‌تواند پوسیدگی دندان را از خود دور کند .در هنگام شب ترشح بزاق کم و حتی متوقف می‌شود و میکروب های دهان از مواد غذایی موجود در لا به لای دندان تغذیه می‌کنند و با تولید اسید می‌ توانند مبنای دندان را تخریب کنند.

خوشنویسان تصریح کرد: این امر برای بچه های بالا زیر سه سال در  خصوص دندان های فک بالا شایع است باید توجه داشت که به هنگام شب به اندازه جمعیت کل کره زمین میکروب در دهان وجود دارد که ماندن آنها در  دهان می‌توانند باعث ضرر زیادی به  دندان ها شود ،بنابراین مسواک شب از تخریب جلوگیری می‌کند.

رئیس اداره سلامت دهان و دندان وزارت بهداشت ادامه داد: بعد از خوردن صبحانه کاملا جریان بزاق ادامه دارد و حتی افزایش می یابد که با زدن مسواک همراه با خمیر دندان این زمینه فراهم می شود تا املاح معدنی که باری سازندگی و ترمیم  دندان لازم است بر روی دندان ها قرار گیرند بنابراین مسواک صبح باعث سازندگی دندان می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: حتی اگر مسواک همراه با خمیر دندان هم نباشد می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد




قالب وبلاگ