سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
آقا! زیارت تو مگر حجّ اغنیاست؟ - نون و نمک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نون و نمک
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/7/4 توسط مصطفی نادری

 

آن جا ضریح، پنجره ای رو به اولیاست

آن جا رواق، پاتوقِ گه گاه انبیاست

شمس الشموس گوشه ی چشمت که می دمد

خورشید و ماه، پت پت شمعی است، بی ضیاست

آن جا که «راه» می رسد و باز می رود

یک جاده ی دو بانده که تا عرشِ کبریاست

حتی فرشته ها به ترافیک می خورند

از بس شلوغ می شود، از بس برو بیاست

پهن است سفره ای به درازای آسمان

اما غذا نه این عدس و ماش و لوبیاست

حاتم اگر که کشک بسابد، عجیب نیست

قربان سفره ات! خودمانی ست، بی ریاست

جان ها گرسنه اند، چه فرق این که دست ها

کوتاه یا بلند، سفید است یا سیاست؟

ما فکر می کنیم که در آستان تو

توفیر بین قالی کرمان و بوریاست

خوبا! تمام حرف همین است: ما بدیم

دل خوش که توی تعزیه ها حرف اشقیاست

آن ها که دست کم، همه یک رنگ و واضحند

ما چند رنگ و روییم و آیین مان ریاست

تسبیح و مهر و اشک و زیارت برایمان -

ماشین حساب و متر و ترازو و گونیاست

غافل از این که باران، شاگرد دست توست

غافل که خاک پای تو استاد کیمیاست

دوریم و دستمان به ضریح تو متصل

سیریم و عادت لب مان، ذکرِ «ساقیا»ست

ها... راستی... بلیت، غذا، جا گران شده

آقا! زیارت تو مگر حجّ اغنیاست؟!

آری، غزل بلند شد، اصلاً غزال شد

شاعر نوشت: «ضامن آهو» و لال شد 

مجتبی احمدی




قالب وبلاگ